اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

۷۳ مطلب با موضوع «نوشته های سید» ثبت شده است

یارِغار


یه کسی به گردن این مرکز دنیا خیلی حق داره ، کسی که خودش ، خودشو "یارغار" نامید و از  چند سال پیش که اینجا

با عنوان " نقد کسب و کار من است " راه افتاد همیشه همراه بود و نظر میداد و بعد از تغییر به " اینجا مرکز دنیای من است " هم باز

 همراه و غلط گیرِ  غلط های املایی و انشایی و تایپی  و لکنت زبان های بنده بود .

حالا یه مدتی این یارغار نیست و سفر کرده و دل و به دریا زده تا دل گنده شه ، هر جا هست خدا به همراش ، انشاالله

رسم مرام و معرفت این بود که تو این مرکز دنیا یادی ازش بشه " رفیق به یادتیم "

داخل پرانتز : ( چند وقتیه شنیدم عزیز دلم شهید زنده ی ما سردار .... بعد از قائله ی خان طومان رفته سوریه ، دعا کنید شهید شه

چون حیف شهید نشه )

خُدایا بِبخش (1،2،3)

اندر احوالات مَشتی و پَشتی2


مَشتی درونگرا پور پابرهنه آبادی :
حداقل هفته ای یکبار خود را به دست دکتر فردی و خانوادگیش می سپرد تا جلایی به روحش دهد .
پَشتی برونگراپور مذبذب آبادی :
گویی دکتری است که به درجه ی اجتهاد در دین رسیده و همه ی امراض فردی و اجتماعی اش را با دستان توانمند خود درمان می کند . او مرد روزهای سخت ، بیننده ی برنامه ی گوگوش و مشتری دائمی شورهای هیئت ، راننده ی خط 11 خیابان های دخترآباد و مدرس دروس جی اف شناسی و بی اف پردازی در دانشگاه پارتیداران مذبذب آباد است .
مَشتی درونگراپور پابرهنه آبادی :
دکتر روحش آخوندی است که شعور پردازیش ، منشا شور است و جمله ای را همیشه گوشزد می کند .
" از آنچه دردست خداست مطمئن تر باش تا از آنچه که در دست خودت است "

گمنام نیست !؟


از خاکی پرسیدند : چرا همه می خواهند کسی شوند ؟

گفت : در پی"نام" اند

پرسیدند : برای چه ؟

گفت : وقتی زندگیت را فقط برای دنیا تنظیم کنی "نام" می شود همه ی آمالت

پرسیدند : یعنی ؟

گفت : یعنی  برای خود "نام" می خواهند و نه برای خدا

پرسیدند : مگر می شود با خدا "نام" دار شد ؟

گفت : اِلهی انَّ مَن تَعَرَّفَ بِکَ غَیرُ مَجهُولٍ

خدایا کسی که به وسیله تو شناخته شد گمنام نیست

بخشی از مناجات شعبانیه

س.مّ.ن

داخل پرانتز : ( دریافت نوای زیبا پیرامون شهدای گمنام )

تو را با بی بُخاران کاری نیست !



امروز 13 خرداد 1395 است . تقریبا 13 سال پیش یعنی در اسفند ماه سال 1382 زیارتت کردم . از این رو بعد از سال ها تصمیم به دیدار روی

 ماه تو گرفتم .آمدم واین هم خرده داستان آمدنم.

از صبح زود که بیدار شدم کارهای از قبل برنامه ریزی شده را انجام دادم و به جایی سر زدم و در مسیر بازگشت به خانه هندوانه و چند

قلم بار دیگر خریدم . وقتی به خانه آمدم پای لپ تاپ و کارهایم نشستم و ناهاری که فرصت درست کردنش نبود را باز هم با الویه ی

سوپری محلمان جمع کردم که ناگهان ساعت را 12:55 یافتم

با سرعت تمام مشغول جمع آوری وسایل شدم و بلافاصله نماز و داستان های دیگر ...

با دیدن ساعت و یک حساب سرانگشتی متوجه شدم راه میانبر تنها راه به موقع رسیدن من به بهشت زهرا (س) و حرم امام (ره) است .

پس در ساعت 15 حرکت کردم . در مسیر رسیدن من از خانه تا مرکز میانبر های عالم یعنی پاسگاه نعمت آباد اندکی پیاده روی ، آفتاب

 سوختگی ، یافتن سوژه و عکاسی شغل من شد .