اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

چنین کسی نویسنده...(1)

بخش هایی از کتاب زیبای "ساختار و مبانی ادبیات داستانی(1)"نوشته استاد نادر ابراهیمی

+یکی از اساسی ترین معیارها و ابزارهای ارزیابی آثار هنری کشف تاثیری ست که این آثار می توانند بطور مثبت بر سعادت انسانی بگذارند.

+ نویسنده باید مورد تاثیر واقع شود تا تاثیر کند،برانگیخته شود تا برانگیزد و بیدار شده باشد تا بتواند بیدار کند.نویسنده غیر مسئول ،

هرگز ایجاد مسئولیت نمی کند.

+ وظیفه داستان رساندن خواننده دردمند است به ریشه ی درد،به کجایی درد،چرایی درد و راههای درمان

+انگیزه مومن را حتی در خواب هم رها نمی کند.

+فاصله یک نویسنده با فسیل یک نویسنده به اندازه کهنه و مصرفی کردن انگیزه هاست.

+متاسفانه اغلب نویسندگان و دوستداران نویسندگی به مجرد اینکه انگیزه یی را دریافت می کنند یا بر اثر حادثه یا برخوردی((برانگیخته))

می شوند، می خواهند که آن انگیزه یا حادثه برخورد را که از سرچشمه ی یک انگیزه جاری شده عینا به مخاطب منتقل کنند، و این عمل را

 واقع گرایی کامل یا صداقت تصور می کنند،و به همین دلیل نیز حتی در بهترین صورت و بهترین تلاقی با انگیزه،کاری گذرا پدید می آورند. 

به گفته ی مولوی: مهلتی بایست تا خون شیر باشد. به جای شیر خون به خورد مخاطب دادن به نظر می رسد که به جای هنر نوعی

جنایت باشد.

+هر اثر هنری باید سوای کلیتش دارای تشخص و فردیتی باشد که نشان دهنده ی حضور تاثیرگذار هنرمندی مقتدر،مستقل،و متکی به

خویش است نه حضور مقلدی بدون قدرت ابداع و ابتکار خردی و گرده برداری که رونوشت مطابق اصل تحویل می دهد. این مجموعه

ویژگی ها که به اثر هنری یگانگی و فردیت می بخشد و هنر را از تولید ماشینی انبوه جدا می کندو آن را به صورت نماینده ی حضور

هنرمندی یگانه،منفرد،صاحب سبک،صاحب نظر، مستقل و خود ساخته معرفی می کند، همان است که غالبا آنرا

((مهر و امضا هنرمند)) می نامند.

+هنرمند اثر خود را معرفی نمی کند،اثر آفریننده خود را می شناساند.

+قلم سلاح است نه سنگر،انسان در پشت قلم پنهان نمی شود تا جان ار معرکه به سلامت به در برد.انسان در حفره قلم به استراحت

 نمی پردازد تا شاید دشمن بگذرد و فرصت تهاجمی دیگر به صاحب قلم بدهد.نویسنده،به دلیل شیوه های تفکری که ناگزیر است

 انتخاب کند،پیوسته در جریان جنگیدن است، و میدان جنگ او یک جهان فساد است و انحطاط و تباهی.

+کار نویسنده فریفتن مردم نیست به را ه آوردن ایشان است و یا در را ه ایشان قدم بر داشتن

+آنکس که نمی داند چرا زنده است،چرا باید کار کند،چرا باید در خدمت دیگران و آیندگان باشد،چرا باید مبارزه کند،درگیرشود،به

زندان بیفتد،ضربه شود،برخیزد،حمله یی نو را تدارک ببیند وباز ضربه شود،چنین کسی نویسنده نخواهد شد....

+هدف ایجاد تعهد می کند.

داخل پرانتز:((آیا نویسنده ای را سراغ دارید که هنرش را در مدرسه یاد گرفته باشد.هرنویسنده ای حتی بزرگترین ایشان هم خود آموخته است،هومر-تولستوی-بالزاک،برای من مایه افتخار است که خود آموخته به شمار آیم، چرا که به واقع به طور مضاعف خو آموخته ام،به عنوان محصل و به عنوان نویسنده بهترین مدرسه ایی که من به خودم دیدم کتابخانه ی شهر بود، که بعد از خدمت سربازی در آنجا به عنوان نگهبان به کار مشغول شدم.""یاشار کمال""))

  • محمد محمدی نیاکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی