زندگیِ عروسکی

شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۶ ق.ظ
محمد محمدی نیاکی
۷ نظر

فیلم کوتاه زندگی عروسکی کاری از گروه فیلم سازی سدید

"برای دریافت فیلم کلیک کنید"

متن فیلم:

بچه که بودیم دخترها عاشق عروسک بودند و خاله بازی می کردند.

پسرها هم عاشق مردای قوی،می گفتند بابامون اون میزنه ، این و میزنه ، ماشینو بلند میکنه ، کشتی رو میکشه

رفته رفته ... بزرگ شدیم و بزرگ شدیم

حالا ، دخترا عاشق مردای قوی شدن

پسرا هم عاشق عروسک شدن

پسرای امروز گشتند و گشتند ولی عروسکی نیافتند

بعضی از این پسرها عروسک ساز شدند و با قواعد خودشون عروسک ها رو ساختند.

آزادی ، فمنیست ، مد ، جامعه مدرن ، زن روز

با همین قواعد بعضی ها رو عروسک کردن و بعضی ها رو مترسک...

در این آشفته بازار عروسک سازی و عروسک بازی

عروسک ها با شکل ها و قیمت های مختلف اومدند وهر روز اسبابِ بازی عده ای شدند

برخلاف تصور اسباب بازی ها گذشت زمان تاریخ مصرفشان را رو کرد و آن ها پای در میدان زباله ها نهادند.

عروسک ها زباله شدند

و بازیافتشان عروسک ساز ها را خوشحال کرد

زیرا آن ها عروسک هایی جدید می خواستند.

۰ ۰
۹۳/۰۷/۱۲

محمد محمدی نیاکی

۱۹ مهر ۹۳ ، ۰۰:۴۰

سلام
یه خواهش
اینکه نگاه امنیتی رو کنار بذارین
و اینکه بدانید صحنه ی پایانی فیلم تلخ است زیرا زندگی عروسکی تلخ است.
و منطق زندگی عروسکی حکم می کند وابسته به بیرون باشی طوری که خنده و شادیت را هم تعیین کنند.
و اصلا قضیه این نیست"کارگردان می خواهد بگوید بعد از اینکه مسئله را به او فهماندم، با این
کاری که کردم عروسک را خوشحال کردم"
با عرض پوزش این ناشی از نگاه امنیتی به فیلم و به فیلمساز است.
روای روایت می کند و عروسک مخاطب تمثیلی روایت و رسانه است و هیچ وقت یک عروسک خوشحال نخواهد شد زیرا اراده ای از خود ندارد. برعکس دستی که غم را با شادی عوض می کند به عروسک تمثیلی ما می فهماند که منطق زندگی عروسکی همین است و به مخاطب نشان می دهد این منطق را

۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۲:۴۳

خسته ترین

با سلام خدمت دوست بزرگوار

بنظر بنده رفته رفته زنها عاشق مردان عروسک باز شدند نه مردان قوی اگر منظورتان جامعه امروز ایران است برادر ارزشی بنده .زنانی که تسهیل در امر دست یابی به منافع به ظاهر شخصیشان را در تفکرات و اعتقادات غیر ارادی مردان عروسک بازمتجلی میبینند.من باب صحه گذاری بر عرایض دوستمون جناب یار غار در بند سوم باید عرض کنم که در فیلم دارد طوری القا می شود که مردان عامل اصلی سوق دادن جوامع به سوی تباهی و فساد فی الارض هستند و زنان در این بازی نقش مترسک و تزیینی دارند ولی به نظر بنده اینها حاصل یک زنجیره فرهنگی معیوب است که انتقال دهنده تفکرات تحمیل شده به جامعه حاضر می باشد. در واقع مردان هم در این فضا به موازات زنان به مثابه مهره های شطرنجی هستند که حرکاتشان در صفحه از قبل پیش بینی شده و در جهت انتفاع عده ای رقم می خورد. که در واقع به شاخصه های حاکم بر فرهنگ جوامع توسعه یافته شامل اصالت لذت و اصالت منفعت اشاره دارد. به شخصه معتقدم به اینکه بهتر بود فیلم را فقط در مرحله بیان صورت مساله رها نمی کردیدو به راهها و ایده های مدنظرتون در راستای اصلاح و تغییر جریان فکری حاکم در مدیوم و فضای فیلم به صورت کوتاه اشاره می کردید.به عنوان مثال اشاره به نقش حضور پررنگ زنان در عرصه فعالیت های فرهنگی و سیاسی و بطور کلی فلسفه کار زنان و تلاش در راستای اشاعه ان میتوانست اثر گذاری بیشتری در ارایه تفکرات فیلمساز و اهداف فیلم داشته باشد.اگر هم منظورتون از بیان این جمله که مردها بتدریج عروسک ساز شدن همان جریان روشنفکریست که بتدریج در جهت استفاده ابزاری از زن علم شد شاید بهتر می بود به گونه ای بیان می شد که بیننده دچار یاس فلسفی نگردد.:-) در کل داستان فیلم از درون مایه نسبتا خوبی یرخوردار بود که میتواند تلنگر جانانه ای باشد تا دغدغه بزرگ گروهی قلیل از جامعه به دغدغه اکثریت مبدل گشته و بتوانیم جامعه ای داشته باشیم که صادر کننده ارزش های فرهنگ ایرانی اسلامی باشد نه طفیلی فرهنگی جوامع دیگر! ضمنا ایتم نمره گذاری روی فیلم ها ایده جالبی نیست چون اساسا متر و معیار خاصی جهت درجه بندی کمی اثار هنری بالاخص فیلم وجود ندارد و انتشار ان در سایت ها ان هم بدون ذکر براهین و ادله مناسب مغلطه ای بیش نیست و توهین به شعور مخاطب و اساتید منتقد و فیلمسازان اثار مذکور می باشد.

با سپاس

۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۴۵

یه دوست

با سلام
خسته نباشید
به نظرم هدف واحدی رو در قصه دنبال نکردید، در واقع شما چند مورد را که دارای وجه اشتراکی بودند بیان کردید و ببینده خودش باید یه برداشت کلی کند که لزوما هدف کارگردان نیست.
اما باید بگم ایده بسیار جالبی بود.
موفق باشید

۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۷:۳۸

محسن

زندگی عروسکی یعنی «به بازی گرفته شدن در زمینی که نه خود اون زمین نه قواعدش رو ما تعیین نکردیم»
نگاه جالبی بود

۱۳ مهر ۹۳ ، ۱۲:۳۴

یار غار

همینکه ما راجع به یک فیلم 3 دقیقه ای اینقدر حرف می زنیم و اینقدر مسئله درست می کنه یعنی فیلم داره اثر میذاره موضع اصلی بنده اینه که بسیار سطحش از فیلم های دورهمی ای مثل قدرمطلق که فقط نریشن صرف است و چند تا تصویر، بالاتر است. شخصیت دارد که همان عروسکه باشد، شخصیتش سیر دارد، از همه مهم تر حرف جدی دارد بسیار بنده خودم حال کردم و در همین فاصله به یک نفر دیگر هم پیشنهاد کردم که ببیند قرار است فردا برایشان اکران کنم.
حرف زیاد دارم راجع بهش من فردا صبح میرم پایتخت. شب حال داری بریم بیرون؟!

۱۳ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۱

سلام بعد از 5 بار دیدن با فاصله زمانی زیاد، و فرو کش کردن خشم نظر میدهم!:
آن چیزی که می فهمم این است: زن امروز به وسیله ی کسانی به یک عروسک تبدیل شده است که ابزار دست این و آن شده و از آن سواستفاده می شود، شخصیت عروسک موجود در فیلم، که انگار دارد به روایت شما که در واقع سرنوشت خودش است گوش می دهد در ابتدا یک لبخند بر چهره دارد که در طول کار با دیدن سرنوشت غم انگیز خود این لبخندش به غم بدل می شود اما آنانکه این سرنوشت شوم را برای او رقم می زنند او را از چرخه خارج کرده و دوباره فردی دیگر مانند او را می آورند و لبخند را به چهره او می نشانند تا این چرخه برای او نیز تکرار شود(بازیافت زباله هر چند تعبیر تند اما خوبیست برای این فرایند). شروع و پایان بندی کار بسیار خوب است مثل همیشه در کارهایت(به قول مسعود سر و شکل دارد!) اصلا کل حرف را می شود همین جا فهمید: در شروع یک عروسک با یک لبخند ساختگی و نه طبیعی روی چهره اش و در پایان: (بیچاره عروسک می خواست زار زار گریه کند اما خنده را بر لباتش دوختند).
چند انتقاد: 1- فضای تاریک پشت عروسک نمی دانم برای چیست شاید بخواهد سیاهی جامعه را نشان دهد یا سیاهی جامعه از دید عروسک.
2- در آن قسمت که بچه بودبم دخترها عاشق عروسک بودند و پسرها عاشق مردای قوی تصویر بعدش اگر راجع به همین موضوعات باشد بهتر است تا اینکه دو کودک را همینطوری نشان دهی یعنی مثلا دختری را در حال عروسک بازی نشان دهی و یا پسری در حال بازی با پدرش.
3- یعنی چی که پسرها عروسک نیافتند پس عروسک ساز شدند مگر فقط مردان هستند که از زنان استفاده می کنند به عنوان ابزار. مثلا در جهان امروز اگر رئیس شرکتی زن هم باشد برای بالا بردن میزان فروشش در تبلیغات از خانم ها استفاده می کند. این نوع گفتار یک تقابلی بین زن و مرد ایجاد می کند و آن چیزی که از درونش در می آید بوی فمنیسم افراطی می دهد!
4-در اواخر کار لحن نریشن ها از حالت محاوره ای به حالت رسمی در آمد نفهمیدم چرا؟ اگر دلیلی دارد ذکر بفرمایید.
5- در ضمن بخش تولید عروسکها که از شبکه TLC گرفته شده بود وبعدش مانور عروسکها به همراه موسیقی اش بسیار خوب و اثربخش بود(البته این انتقاد نبود! گفتم یه کم از گوشه رینگ در بیای!!!)
6-(آزادی، فمنیسم،مد و...): این قسمت از نریشن ها به کار نمی خورد در واقع یک دفعه شما را از حال قصه گویی به بیانیه صادر کردن می برد بهتر بود همین چند کلمه هم در فضای قصه باشد به طریقی دیگر
کلا راجع به فلسفه کار و تاثیری که روی مخاطب زن می گذارد حرف زیاد دارم که در این مجال و مقال نگنجد
والسلام (با سلام شروع کردم و با والسلام تموم کردم تا فک نکنی مثل بعضیا تو 88 عصبانی ام!)

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

آنچه باید به گوش جان سپرد

مثل بقیه نبودن...

نوشته های سید

طراحی ها

دردل ها

فیلم ها

نقدها

TEDx

پژوهش

عکاس باشی

پرونده ماه