اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

۷۰ مطلب با موضوع «آنچه باید به گوش جان سپرد» ثبت شده است

توبه (پادزهر)

در مطالبی به صورت هفتگی صد میدانی که خواجه عبدالله انصاری شرح می دهد را منتشر می کنیم

میدان اول توبه

«و توبه بازگشتن است به خدای. قوله تعالی: «توبوا الی الله توبه نصوحا» بدانکه علم زندگانی است، و حکمت آینه، و خرسندی حصار، و امید

شفیع، و ذکر دارو، و توبه تریاق1. توبه نشان راه است و سالار بار و کلید گنج و شفیع وصال و میانجی بزرگ و شرط قبول و سر همه شادی.

و ارکان توبه سه چیز است: پشیمانی در دل، و عذر بر زبان، و بریدن از بدی و بدان. و اقسام توبه سه است: توبه مطیع، و توبه عاصی و

توبه عارف. توبه مطیع از بسیار دیدن طاعت، و توبه عاصی از اندک دیدن معصیت، و توبه عارف از نسیان منت.

و بسیار دیدن طاعت را سه نشان است: یکی خود را به کردار خود ناجی دیدن، دیگر مقصران را به چشم خاری نگریستن، سیم عیب کردار

خود باز ناجستن. و اندک دیدن معصیت را سه نشان است: یکی خود را مستحق آمرزش دیدن، دیگر بر اضرار آرام گرفتن، سیم با بدان

 الفت داشتن. و نسیان منت را سه نشان است: چشم احتقار2 از خود برگرفتن، و حال خود را قیمت نهادن، و از شادی آشنایی فرو استادن.»

(1- تریاق= پادزهر، پازهر. 2- احتقار = خوار و خرد شمردن)

تاملی اندک در این میدان:

خواجه خرسندی را مانند حصاری تشبیه کرده و این همان مطلبی است که بسیاری از بزرگان مطرح می کنند و رضایت از خویشتن

 را  مانعی برای حرکت رو به جلو می دانند

خواجه ذکر را نیز به دارو تشبیه کرده که  تسکین دهنده و بهبود دهنده می باشد.و توبه را به پادزهر تشبیه کرده است.

این دو رشته...

اگر وضع تفکر سیدالشهدا - سلام الله علیه - مثل بعض مقدسین زمان خودش بود، آنها طرحشان این بود که بماند همان در جوار حضرت

رسول - سلام الله علیه - و عبادت کند. اگر وضع تفکر مولا هم این‌طور بود، کربلایی پیش نمی‌آمد؛ یک راحت طلبی بود و کناره گیری از

جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود . چنانچه ائمه ما - علیهم السلام - سازش می‌کردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان

 بسیار زیادبود ، خلفا حاضر بودند که آنها را هر جور احترام می‌خواهند بکنند که آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسی بن جعفر

 همین‌طور من باب اتفاق نبود که چندین سال در حبس به سر برد و تبعید بعض ائمه و احضار از مدینه، بردنشان به محل خلیفه، همچو نبود

 که اینها یک مردم عادی باشند که همین بنشینند و درسی بخوانند و درسی بگویند و مطالعه‌ای بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار

رسول خدا عبادت کنند. اگر طرز افکار آنها هم این بود، این مذهب یک مذهبی که در مقابل ظلم در طول تاریخ واقع شده است، نبود.

این دو رشته از اول خلقت تا حالا بوده است؛ رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرتهای شیطانی

 و سازش .

مرگ بر آمریکا

خواستم پیرامون مرگ بر شیطان بزرگ بگویم

دیدم یک پوستر که مدت ها پیش طراحی کردم  و یک جمله که بداهه به ذهنم آمده کافی است.

عده ای  می خواهند دم کدخدا را ببینند،سازش کنند،ژست نرمش بگیرند

و بعد پشت دموکراسی نظرسنجی محورشان گم شوند و به خیال خود شکل جدیدی از انقلاب اسلامی بدون استکبارستیزی را ارائه دهند.

این ها نمی دانند که مرگ بر آمریکا در تارو پود ماست.

و آن کد خدایی که آن ها می خواهند دم آنرا ببینند هیچ غلطی نمی تواند بکند.

داخل پرانتز: (آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی" مرگ بر آمریکا " با صدای حامد زمانی ازدست ندید )

برای خدا

تفاوت اینکه کسی کارش را برای خدا بکند با کسی که برای خدا کار کند زیاد نیست

فقط همین قدر است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا ... (شهید سید مرتضی آوینی)

اگر بخواهیم تفسیر کوتاهی از جمله ی شهید آوینی داشته باشیم می توانیم بگویم :

عده ای برای بهشت رفتن کسب رضای خدا می کنند و عده ای برای لقاالله

فرق این دو گروه در این است که هر دو مومن اند ولی گروهی به حداقل ها قانع می شوند

و گروهی جز قرب به حق به چیز دیگری قانع نیستند.

این همان دستور العملی است که آیت الله سید علی قاضی به علامه طباطبایی می دهد، که طوری کسب معرفت و عمل

کن که به جز قرب الی الله به چیز دیگری راضی نشوی.


مورد قبول قرار می گیرد؟

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) به نقل از حدیثی از امام صادق علیه السلام می فرمودند:
برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار می گیرد یا نه ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید :
۱- الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه؛
اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست.
۲- الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران المعصیه؛
اگر بعد از معصیت و گناه ، طاعتی انجام می دهید دلیلی بر بخشیده شدن آن معصیت است.
۳- المعصیه بعد الطاعه دلیل علی رد الطاعه؛
اگر بعد از طاعتی ، گناه و معصیتی انجام دهید ، دلیلی بر عدم پذیرش و رد شدن آن طاعت شماست.
۴- المعصیه بعد المعصیه دلیل علی خذلان العبد؛
اگر همینطور گناه و معصیت پشت گناه و معصیت انجام شود ، وای به حال آن بنده که در زیانکاری بس وحشتناکی است.