بخش هایی از سخنان آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق -خرداد 1394
امّا امام(رضوان الله علیه) چه کار کرد؟ امام
آمده با بیان این مطالب، با سیره و سریره و سنّت سالیان متمادی و تبعید و
زندان و تلاش و کوشش خود این «لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم» را گرفت، ﴿وَ
أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ﴾ را بیرون کرد, این دین را در دلهای
مردم جا داد. دین در درون دلهای مردم راه پیدا کرد «وَ أُشْرِبُوا فی
قُلُوبِهِمُ القُرآن وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ النَّبی وَ أُشْرِبُوا
فی قُلُوبِهِمُ الوَصی»، اینها را تربیت کرد و نظام اسلامی را مستقر کرد؛
لذا آرزوی بسیاری از این عزیزان این بود که دعا کنید ما شهید شویم! این
عزیزانی که جبهه میرفتند و گاهی ما اینها را از زیر قرآن رد میکردیم،
پنجاه تا عزیزان که میرفتند ما یک مورد هم پرچم سه رنگ همراهشان ندیدیم!
همه آنها یا زهرا, یا حسن, یا حسین, یا علی بود. این پرچم سه رنگ آن عُرضه
را ندارد که خود را حفظ کند، چه رسد به اینکه کشور را حفظ کند. ما در جنگ
جهانی اول همین پرچم سه رنگ را داشتیم، کاری از پیش نبرد؛ در جنگ جهانی دوم
هم داشتیم, در کودتای ننگین 28 مرداد ما همین پرچم سه رنگ را داشتیم که
روز روشن کودتا شد و کشور به باد رفت. از این پرچم سه رنگ کاری ساخته نیست،
بله ما برای آن پرچم سه رنگ قیام میکنیم، کشته میشویم و این را هم شهادت
میدانیم، امّا آن پرچم یا زهرا این حرف را به ما گفت، نه از پرچم سه رنگ!
این پنجاه مورد را که ما میدیدیم یک پرچم سه رنگ روی دوش آنها نبود! یا
علی, یا حسن, یا زهرا بود، این کار امام بود. این «وَ أُشْرِبُوا فی
قُلُوبِهِمُ القُرآن و العِتْرَة و کذا و کذا» را امام در دلها جا داد،
این «لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم» را انداخت دور و ﴿لَمَّا یَدْخُلِ
الْإیمانُ﴾ را «دَخَل الایمان فی قُلُوبِهم» کرد، این کارِ امام بود. هر جا
اینچنین باشد نصرت الهی هست، امام کم کاری نکرد! مگر تصرّف در دلها کار
آسانی است؟!
بخش دوم از منابع تحقیقاتی مستند شهرآباد( مصاحبه استاد ابراهیم رزاق با مجله عصر جدید)
1- اگر کسی بخواهد ساده زندگی کند ، مردم تعجب می کنند.می بینیم مردم به کسی که ساده زندگی می کند ، چه طور نگاه می کنند ، انگار عقلش نمی رسد. نمی فهمد فرق رفت و آمد با اتوبوس و تاکسی و ماشین شخصی چیست. با ترحم به آدم نگاه می کنند .نمی دانند این آدم حاضر است با اتوبوس ، رفت و آمد کند ، ولی خودش را نفروشد . چرا این رفتار ارزشمند نیست ؟دانشگاه ها هم به این وضع دامن می زنند و دائم تلقین می کنند که آدم عاقل سراغ منفعت خودش می رود. اگر این منفعت شخصی در تولید بود ، مثل غربی ها ، تا حالا ایران صنعتی شده بود. در این صورت کار عبادت بود و کسی بی رویه مصرف نمی کرد . مازاد درآمد را به جای مصرف ، پس انداز و سرمایه گذاری می کردند، اشتغال ایجاد می کردند ، کشور را آباد می کردند ، ولی وقتی تمام فکر آدم سمت مصرف برود ، نمی شود کاری کرد.حقوق کسی 500 هزار تومان است ، ولی یک میلیون تومان لازم دارد ، یا یک میلیون است ، اما 5 میلیون هزینه دارد ، تمام هم و غم او این می شود که به کالاهای لوکس دست پیدا کند.واردات ، به آدم کمک می کند مصرف کالای خارجی را مزه کند . این میل ادامه پیدا می کند تا جایی که می خواهد مثل آمریکایی پول دار زندگی کند. می خواهد مثل طبقه اشراف شمال تهران زندگی کند ، چون وقتی سوار ماشین مدل بالایش می شود ، او را می بینند . داشتن آن ماشین را ارزش می داند ، وقتی آن ها او را برای جلسه ای دعوت می کنند ، حتما می رود ، ممکن است برود و تحقیر شود ، ولی آن مدل زندگی را ارزش می داند و تحقیر را نتیجه ی بی عرضگی خودش می داند . فکر می کند آنها الگوی درست اجتماعی و انسانی هستند.