آن کس که جانان است
- دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ق.ظ
- ۰ نظر
بخش هایی از سخنان آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق -خرداد 1394
امّا امام(رضوان الله علیه) چه کار کرد؟ امام
آمده با بیان این مطالب، با سیره و سریره و سنّت سالیان متمادی و تبعید و
زندان و تلاش و کوشش خود این «لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم» را گرفت، ﴿وَ
أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ﴾ را بیرون کرد, این دین را در دلهای
مردم جا داد. دین در درون دلهای مردم راه پیدا کرد «وَ أُشْرِبُوا فی
قُلُوبِهِمُ القُرآن وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ النَّبی وَ أُشْرِبُوا
فی قُلُوبِهِمُ الوَصی»، اینها را تربیت کرد و نظام اسلامی را مستقر کرد؛
لذا آرزوی بسیاری از این عزیزان این بود که دعا کنید ما شهید شویم! این
عزیزانی که جبهه میرفتند و گاهی ما اینها را از زیر قرآن رد میکردیم،
پنجاه تا عزیزان که میرفتند ما یک مورد هم پرچم سه رنگ همراهشان ندیدیم!
همه آنها یا زهرا, یا حسن, یا حسین, یا علی بود. این پرچم سه رنگ آن عُرضه
را ندارد که خود را حفظ کند، چه رسد به اینکه کشور را حفظ کند. ما در جنگ
جهانی اول همین پرچم سه رنگ را داشتیم، کاری از پیش نبرد؛ در جنگ جهانی دوم
هم داشتیم, در کودتای ننگین 28 مرداد ما همین پرچم سه رنگ را داشتیم که
روز روشن کودتا شد و کشور به باد رفت. از این پرچم سه رنگ کاری ساخته نیست،
بله ما برای آن پرچم سه رنگ قیام میکنیم، کشته میشویم و این را هم شهادت
میدانیم، امّا آن پرچم یا زهرا این حرف را به ما گفت، نه از پرچم سه رنگ!
این پنجاه مورد را که ما میدیدیم یک پرچم سه رنگ روی دوش آنها نبود! یا
علی, یا حسن, یا زهرا بود، این کار امام بود. این «وَ أُشْرِبُوا فی
قُلُوبِهِمُ القُرآن و العِتْرَة و کذا و کذا» را امام در دلها جا داد،
این «لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم» را انداخت دور و ﴿لَمَّا یَدْخُلِ
الْإیمانُ﴾ را «دَخَل الایمان فی قُلُوبِهم» کرد، این کارِ امام بود. هر جا
اینچنین باشد نصرت الهی هست، امام کم کاری نکرد! مگر تصرّف در دلها کار
آسانی است؟!
و مستحضرید دلِ ما آنقدر مستقل و بزرگ و عظمت
دارد که حرف هیچ کس را قبول نمیکند. دل مگر حرف کسی را قبول میکند! فقط
پیامِ دلآفرین را قبول میکند, هیچ چیزی ممکن نیست که بر دلهای مردم کسی
مسلّط شود، آنقدر این دل قوی است! زبان و مانند آن را میشود مهار کرد،
امّا دل مهارشدنی نیست و امام راحل بر دلها مسلّط شد و دلها را ظرف حرف
سیّد الشهداء کرد, ظرف حرف اهل بیت کرد. تمام تلاش و کوشش این عزیزان همین
بود. در یکی از سفرهایی که به آن مناطق جنگی رفتیم ـ آن وقت از شبهای
عملیات نبود ـ این عزیزان جهرمی، سمیناری در جبهه به نام سمینار تهذیب
داشتند که در همان ایام بعثت وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و
سلّم) در ماه رجب بود که با مرحوم آیت الله فاضل با هم به آنجا رفتیم، در
همان شنها میخوابیدیم و در برنامههای آنها هم یک سخنرانی به مناسبت ایام
بعثت به نام همایش تهذیب داشتند؛ پیرمردی بود که راتِب اینها از نظر بیدار
کردن و اذان گفتن بود که اینها را سحر بیدار میکرد؛ اینها نماز شب
میخواندند، نافله صبح میخواندند، نماز صبح را به جماعت میخواندند، زیارت
عاشورا را بعد از نماز میخواندند و بعد هم روی همان شنها میخوابیدند.
ما همان حالی که در مشعر و عرفات داشتیم، همان حال را در شنزارها داشتیم.
اینها کسانی بودند که به برکت امام به این بارگاه راه یافتند، اینطور
نبودند که اهل حوزه یا دانشگاه باشند، بسیاری از اینها درسنخوانده عادی
بودند؛ یعنی یا از دبیرستان آمدند یا مدرسه, درس مصطلح نخوانده بودند و اگر
طلبه بودند، طلبههای ساده بودند، بله عده زیادی از بزرگان هم در بین آنها
بودند؛ امّا کاری که امام کرد در دل اثر کرد. خدا فرمود سخنرانی و گفتن و
تدریس و اینها مقدمه است، هم حرفِ محکم بزنید و هم خوب حرف بزنید، هم حرفِ
خوب بزنید و هم حرفتان را به دلهای مردم برسانید! این سه کار را بکنید: بد
حرف نزنید, حرفِ بد نزنید, همراه حرفتان در جان مردم بروید! هم ﴿قُولُوا
قَوْلاً سَدیداً﴾؛ خوب حرف زدن, حرفِ خوب زدن، این دو کار, ﴿وَ قُلْ
لَهُمْ فی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾، نه «فی آذانهم»! مگر هر کسی
آن عُرضه را دارد که در جان مردم راه پیدا کند؟! مگر مردم حرف هر کسی را
گوش میدهند؟! سخنرانی و سخنخوانی در عالَم زیاد است و خدا هم که نگفت
«قولوا فی آذانهم»، فرمود بروید در جان مردم! چه کسی میتواند در جان مردم
برود؟! آن کسی که جانان است، آن کسی که جانانه حرف میزند, آن کسی که حرفِ
دل مردم را میزند، امام این طور بود. این راه باز است؛ ایشان نه معصوم بود
و نه معصومزاده, پس این راه باز است. فرمود: ﴿وَ قُلْ لَهُمْ فی
أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾، اگر بین روحها و دلها رابطه نبود که خدا
امر نمیکرد! ما با زبان خودمان با گوش مردم رابطه داریم و با جانمان با
جان مردم رابطه داریم. اگر این جان طیّب و طاهر باشد، با جان مردم رابطه
قوی دارد و این کار امام بود؛ لذا چه شرقی, چه غربی تا آخر این حرف را گفت و
ایستاد و نظام را هم مستقر کرد و سربلند کرد؛ این راه برای همیشه و برای
همه باز است و این مکتب افراد اینچنین را میتواند بپروارند که شود منّت؛
یعنی نعمت عظما که آدم از قید غیر خدا بِرهد و فقط بنده او باشد، میتواند
این کار را بکند.
یک وقت است میگوییم مردم آماده بودند،
خیر مردم بعد از جنگ جهانی اول و دوم بود که جاهلیّت مدرن و یک جاهلیت
جَهلا بود، تبرّج داشتند و مانند آن، همه تلخیها بود؛ در تلخترین دوران
زندگی که جنگ جهانی اول و دوم را پشت سر گذاشتند در این عصر جز کشتار و
غارتگری چیزی نبود, وجود مبارک امام(رضوان الله علیه) توانست مردم را اصلاح
کند، پس این ظرفیت هست و این قابلیّت برای هر زمان و زمینی هست و همه ما
هم موظفیم این راه را برویم و این راه هم رفتنی است. بنابراین چون سرمایه
را ذات اقدس الهی به ما داد و کار قرآن و عترت است و کار معجزهآمیز داود
پیغمبر و سلیمان پیغمبر که تحت فرمان داشتن سلسله جبال و مانند اینها نبود،
همین وضع عادی بود. اگر واقعاً کسی حرف الهی را باور کند و منتقل کند مردم
میپذیرند؛ خدا مردم را با این سرمایه خلق کرد، مردم را بیسرمایه خلق
نکرد؛ فرمود من انسان را با همه ظرفیتهای الهی آفریدم و او را خلیفه خود
قرار دادم، با قلمِ قدرت خودم در او نوشتم که ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ
تَقْواها﴾.
- ۹۴/۱۱/۱۹