اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

۷۳ مطلب با موضوع «نوشته های سید» ثبت شده است

در خدمت و خیانت بعضی ها...

از آن هایی1 که این روزها به دنبال مذاکره برای شکستن تحریم های ظالمانه هستند باید پرسید که چرا دلیل شدت گرفتن تحریم ها

 را به مردم نمی گویند.باید از آن ها پرسید که چرا نمی گویند تحریم ها زاییده ی  خدمت و خیانت بعضی هاست2.

چرا نمی گویند که در سال 88  عده ای به اسم خدمت به این مردم و این مملکت آمدند ولی به آنها خیانت کردند.چرا به مردم نمی گویند

که فشار3 برای شکستن یک گلدان4 ترک خورده انگیزه می یابد، گلدان ترک خورده ای که سالم بود ولی خیانت خادمانه ی بعضی ها ترکش

 داد و اربابان تحریم محور را به همین ترک خوش کرد تا شاید روزی این گلدان شکسته شود.

اگر آن ها نمی گویند ما می گوییم ، زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم تاریخ ، خدمت و خیانت بعضی ها را ضبط خواهد کرد. (سیــد)

( 1= دولت راستگویان! / 2= فتنه گران / 3= تحریم ها / 4= نظام  )

ما بیشماریم!!!

به بهانه ی حرف های توهم آلود بعضی ها این نوشته را که در سال 88 نوشته بودم دوباره منتشر می کنم.

ما بیشماریم!!!

شمردن جز نخستین مهارت هایی است که کودکان می آموزند.همین کودکان این مسیر پرپیچ و خم زندگی را طی می کنند و به مراحل

نوجوانی و جوانی می رسند بعد وارد دانشگاه می شوند و اگر خدا بخواهدبه کارهای تشکیلاتی و فرهنگی می پردازند و بعد نمی دانم

 چه می شود که برخی از همین افراد بعد از سال ها جز خواص می شوند و باز همین خواص مسئول می شوند و باز به مردم خدمت

می کنند و باز هی به مردم خدمت می کنند ولی یک روز به این نتیجه می رسند که زیادی خواص شده اند و نیاز به استراحت دارند

 تا جا را برای استخدام خواص دیگر باز گذارند. چند سالی می گذرد به یک باره تصمیم می گیرند از استراحت و با زن نشستن بیرون بیایند

تا باز هی به مردم خدمت کنند.

درد ما از روزی شروع شد که بی درد شدیم

درد ما از روزی شروع شد که بی درد شدیم.

روزها و ساعت ها گذشت و ما مثل آدم کوکی ها هر وقت کوکِمان تمام شد از حرکت ایستادیم و خوردیم و خوابیدیم تا برای روزی

 دیگر کوک شویم.

روز ها پشت سر هم آمدند و ما در تفکر و تلاش برای حرکت کوکیمان روز را شب و شب را روز کردیم .

در همه ی این شب ها و روزها بی دردی را تلاش  کردیم ولی درد عایدمان  شد.در درمان دردهای جدید باز بی دردی را تلاش

 کردیم ولی دردی به توان دو حاصل گشت.

برای درمان دردهای به توان رسیده کارهای زیادی کردیم

عده ای به زیر رادیکال رفتند،عده ای در زیر خودشان خط کسری کشیدند و تقسیم شدند،دیگرانی هم بودند که خودشان را منهای

چیزهایی کردند. آدم های زیادی هم دردهایشان را در مضربی از بی دردی ضرب و جمع کردند.

آدم هایی هم بودند که درد را تلاش  کردند تا به استقبال بی دردی بروند.

دردی که برای حرکت ، کوک بودن را نزد آدم کوکیها زیر سوال می برد و حرکت می کرد.(سیــد)

این حسین کیست

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست.

این حسین کیست؟

حسین(ع) کسی است که منتظرانش او را به شهادت رساندند

حسین(ع) کسی است که عزیز ترین کسانش را از دست می دهد و "الهی رضا به قضاءک..." آخرین سخنش می شود

حسین(ع) کسی است که حج را نیمه تمام می گذارد تا در میدان نبرد حق و باطل حاضر گردد.

حسین (ع) کسی است که خاک با او تربت می شود

حسین(ع) کسی است که عقل معاش ما او را نمی فهمد

واین حسین(ع) که فهم عقل معاش ما نمی شود عالم را دیوانه کرده

حال ببین این حسین(ع) کیست.

بعضی ها نمی فهمند!!

اگر برنده اسکار 2014 فیلم" گذشته" اصغر فرهادی باشد چه افتخار بزرگی خواهد بود.چه افتخاری خواهد بود که یک نماینده از ایران این

 جایزه را می گیرد.

بعضی ها اهمیت این جایزه را نمی فهمند.بعضی ها نمی فهمند فیلمی جایزه می گیرد که زبان اصلی اش فرانسه است.عده ای که تاریخ

مصرفشان گذشته نمی فهمند که فیلمی جایزه خواهد گرفت که در فرانسه ساخته شده و فرهنگ و روابط موجود در فیلم متناسب با کشور

فرانسه است.

عده ای این افتخار را نمی فهمند که چقدر این فیلم می تواند نماینده خوبی برای ایران باشد.

من فقط نگران آن عده ای هستم که رسانه های ایران و صحبت های مسئولین ایران را نمی خوانند،این ها چطور باید بفهمند که این فیلم به

نمایندگی از ایران در اسکار است.

من نگران تعصب آن افرادی هستم که ساعت ها همه را به باد توهین گرفتند که چرا کوروش در کتاب ها ی ما نیست و...شما دارید

 ایرانیت ما را خدشه دار می کنید و...

من نگران هنرمندانی هستم که هنرمند بودنشان در جشنواره ها اثبات می شود.

با همه ی این نگرانی ها باز هم به افتخار آن هایی که افتخار می کنند افتخار می کنم و در یک پایان اخلاقی کلیشه ای می گویم

 "واقعا ما داریم به کجا می ریم"0     (سیـــــد)