اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

ریاکاری یک فیلم...

(نقدی بر فیلم رسوایی ساخته مسعود ده نمکی)

 فیلم رسوایی ارزش هایی همچون اذان،مسجد، شخصیت عارف و زاهد و.... را به نمایش می گذارد ولی این نمایش فقط در حدی باقی

می ماند که شخصیت عارف در فیلم با تصویر امام خمینی (ره) در طاقچه ی خانه و پیش نمازی مسجد و کارگری شبانه برای بیننده تعریف

می شود.

در فیلم ما با عارفی سروکار داریم که سازنده ی اثر فرض را بر عارف بودن آن قرار داده است. همین نگاه باعث می شود که دختر لات

(نقشی که الناز شاکردوست بازی می کند) محور اصلی داستان باشد و همه ی شخصیت ها و اتفاقات پیرامون آن قرار گیرد.

برای اینکه کارگری شبانه ،دیدن چیزهای ندیده و...قابل پذیرش و فهم باشد نیاز به یک عارفی است که منش زندگی آن درست پرداخت

 شود تا بتوان روش زندگی اش را فهمید.

خروجی که سازنده اثر می خواهد به آن برسد العاقبه للمتقین است.سوال این است که آیا می توان با این نوع نگاه به این خروجی رسید.

بادقت در داستان های عرفانی می بینید که شخص عارف محور اصلی داستان است و اتفاقات و شخصیت های دیگر حول محور آن می باشند

 به این دلیل که زهد و تقوای عارف قرار است به نمایش درآید.در این مسیر ممکن است فردی هم دچار تحول شود ولی تحول یک انسان

هم در راستای رسیدن به زهد و تقوای عارف است.

حال چرا سازنده اثر دخترلات را محور اصلی فیلم خود قرار داده؟

اگر کارنامه فیلم سازی سازنده ی اثر را بررسی کنید به یک نکته ی مشترک خواهید رسید و آن نکته این است

"جذابیت همیشه در اولویت است"

نوع این جذابیت هم ژورنالیستی است وتیتر های جذابی دارد. داستان یک دختر لات با دوستانی که معلوم نیست که هستند و چه هستند.

رفتن یک آخوند به پارتی ، تصادف یک نوجوان در خیابان برای تامین مخارج خانواده و ...

و کیست که بگوید تعلیق های پلیسی ، جذابیت های ژورنالیستی و اذان در فیلم ما را به العاقبه للمتقین نمی رساند بلکه به فروش بیشتر

در گیشه و راضی نگه داشتن انصار حزب الله می رساند. این است که می گویم فیلم ریاکار1 است.


1- ریاکاری تظاهر فرد به چیزی است که نیست یا تظاهر به داشتن باوری است که در عمل فرد انعکاس نمی یابد.


  • محمد محمدی نیاکی

نظرات  (۲)

  • محمد محمدی نیاکی
  • توصیه می کنم متن را دوباره بخوانید
    و در مورد تفاوت منش و روش بیشتر فکر کنید.
    سوژه فیلم بسیار سوژه خوبیست که کمتر روی آن کار شده اگر نگوییم تا به حالا روی آن کار نشده.
    قصه دارای فراز و نشیب های دراماتیک به نسبت خوبی است هر چند گاهی اوقات این فراز و نشیب ها به سمت فیلم فارسی می رود ولی در مجموع  مخاطب عام را می تواند به دنبال خود بکشاند
    راجع به قرینه های نشان دهنده ی شخصیت عارف اتفاقا به نظر حقیر تعداد این قرینه ها در اثر اتفاقا زیاد هم هست مثلا: داشتن مریدان و شاگردان زیاد، کارگری کردن، کمک به فقرا در شب، داشتن چشم برزخی!، داشتن روحیه تواضع و تلمذ کردن از میرزا، خلوص در تمام امور اعم از نماز جماعت و کمک به دختر لات و... این قرینه ها آنقدر زیاد است که شخصیت را غیر قابل باورمی کند.(راجع به اینکه می شد جور دیگری قصه را پیش می برد که عارف محور اصلی داستان باشد در داخل این اثر نمی شود بحث کرد!)
    در کل مشکل بنده با اثر مستقیم صحبت کردن و نگاه ژورنالیستی به قول شما! داشتن است ولی این را نمی توانم با این صراحت به جذب مخاطب به هر قیمتی نسبت دهم با توجه به شناختی که از فیلمساز دارم وپیشینه روزنامه نگاری اش، فکر می کنم اصولا زبان فیلمساز اینگونه است
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی