چنین کسی نویسنده...(1)

بخش هایی از کتاب زیبای "ساختار و مبانی ادبیات داستانی(1)"نوشته استاد نادر ابراهیمی

+یکی از اساسی ترین معیارها و ابزارهای ارزیابی آثار هنری کشف تاثیری ست که این آثار می توانند بطور مثبت بر سعادت انسانی بگذارند.

+ نویسنده باید مورد تاثیر واقع شود تا تاثیر کند،برانگیخته شود تا برانگیزد و بیدار شده باشد تا بتواند بیدار کند.نویسنده غیر مسئول ،

هرگز ایجاد مسئولیت نمی کند.

+ وظیفه داستان رساندن خواننده دردمند است به ریشه ی درد،به کجایی درد،چرایی درد و راههای درمان

+انگیزه مومن را حتی در خواب هم رها نمی کند.

+فاصله یک نویسنده با فسیل یک نویسنده به اندازه کهنه و مصرفی کردن انگیزه هاست.

یک لباس تک سایز

صادق به آقامرتضے گفت:
باب شهادت هم دیگر بسته شد
جنگ تمام شده بود
ولی آوینــے جواب داد:
این‌طور نیست، 【【 شهـــادت یک لباس تک سایز است】】
هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لبــاس شهادت رساندے
هر جا که باشی با شهـــادت از دنیــــــا میروے
صادق گنجے را چندماه بعد وهابیون توے لاهور تـرور کردند
رایزن فرهنگے ایران بود
یک سال بعد هم آقامرتضے رفت ........

+++ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﭘﺲ ﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﮐﻞ ﮐﻦ ﻭ ﺻﺒﺮ

ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ .

ﺷﻬﯿﺪ ﺳﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺁﻭﯾﻨﯽ

منهای فقر

در زیر به بخش هایی از اندیشه های استاد محمد رضا حکیمی می پردازیم:

+ این موضوع روشن است که اگر ثروت بخواهد مشروع باشد، باید محدود باشد،

امام باقر (ع):

هیچ کس نمی تواند، از راه حلال، حتی 10000 درهم جمع کند.

+ چگونه می توان از یک انقلاب قرآنی، و تحول اسلامی، در جامعه ای دم زد، که اتوموبیل سواری یک قارون دزد، می تواند چند خانوار مستمند

 را به طور کامل تامین کند؛ یا یک شام در رستورانی 360 هزار تومان باشد، و خانواری با آب پنیر گذران کنند؟؟

این چگونگی ها، به "حذف اسلام" منتهی می شود، نه "حفظ اسلام"،"کادَ الفقرُ ان یکونَ کفرا". و اینها همه ظلم است، ظلمی بزرگ،

 گسترده، ویرانگر،اعتقادسوز، و ایمان ستیز...، و ظلم را چه نسبتی به اسلام و مسلمانی...( الا! لعنةُ الله علَی القومِ الظّالمین، و سَیَعلَمُ الذین

ظَلَموا ایَّ مُنقَلبٍ یَنقَلِبون، و ما اللهُ بغافلٍ عمّا یعمَلُ الظّالمون!!).

چرا بندگان خدا را تقسیم می کنی؟

خلاصه ای از کتاب علی اثری از دکتر علی شریعتی

+نهضت اسلام سه سال اول بعثت تنها بر این شعار تکیه داشت:

قولوا : لا اله الا الله تفلحوا

((بگویید : نیست خدا مگر آن خدا الله،رستگار شوید))

این شعار از دو عنصر اصلی مرگب است: لا و الا ! اول لا و سپس الا !

علامه اقبال در اینجا داد اندیشه داده است (( ما ، لا را رها کردیم و تنها به الا بسنده کردیم ، به اسارت زندگی و ذلت دنیا افتادیم))

نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت ندارد

بعد از مدت ها برای انجام کاری مجبور به حضور چندین ساعته در خیابان شدم. در این چندین ساعت موجودات عجیب و غریبی را دیدم

 که تعدادشون هم کم نبود. از اینکه می گویم موجودات عجیب و غریب منظور توهین آمیزی ندارم، به واقع عجیب و غریب بودند.

بگذریم.... خیلی علاقه ای به نوشتن پیرامون غیرت های پرپر شده ندارم فقط خاطره ای به یادم آمد که شنیدنش حس و حال خاصی داره.

هر سال بانک ملی ۲۰۰ نفر از قبول شده‌های دانشگاه تهران رو با دقت زیاد به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و تو مرحله بعد ، یه آزمون

اختصاصی می گرفت و از بینشون ۷ نفر رو برای اعزام به انگلستان انتخاب می کرد.........