پس درد شو ای برادر
- شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۹ ب.ظ
- ۰ نظر
وقتی دانشجوی دردمندی باشی ؛ دیگر آرام و قرار نخواهی داشت.با یک پا سر در کتاب و کسب معرفت و با پای دیگری قدم در
میدان عمل خواهی گذاشت و اگر درگیری های حزبی و سیاسی بازی ها به جانت نیافتد و سرگرمت نکند آدم زمانه خود می شوی و
اولویت های جامعه ات را تشخیص می دهی و با عزم راسخ قدم در تحقق آرمانها می نهی .
البته طی کردن درست این مسیر به قدر گفتن و نوشتنش آسان نمی باشد و انسانی با چنین نگرشی می خواهد.
کارِ متّکی به ایمان و امید، علاج همهی دردهای یک ملّت است.(امام خامنه ای -۱۳۸۵/۰۸/۱۷)
سیر این مسیر ؛ انسانی می خواهد که در کسب معارف درجا نزند و برای مصلح بودن ؛صالح باشد. انسانی می خواهد نترس با اراده ای
قوی که در بند این و آن و قیل و قال نباشد و تیتر ها و ویترین ها برایش پیش پا افتاده ترین دغدغه ی بشری به حساب آید و در متن
زندگیش نام را در گمنامی جست و جو کند.
با همه این ها باز هم اگر آدم زمانه ات نباشی و در زمانی که به قول قیصر امین پور مردمش اینچنین اند:
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنهی شناسنامههایشان
درد میکند
به عنوان یک دانشجوی دردمند سرگرم ایسم ها و بازی های "الف و صاد" ها شوی و درد مردم زمانه ات را فراموش کنی؛ اگر آیت الله
فلان یا دکتر بهمان یا برادر "ایکس" و خواهر "زد" هم صدایت کنند ، دیگر نه مصلحی و نه معالج بلکه یک تیتر زیبا برای روزنامه ای
که تاریخ مصرفش قدر یک روز است .
پس ای برادر خودت درد شو و با ایمان و امید تلاش کن.
به قول قیصر امین پور :
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
- ۹۵/۱۰/۲۵