اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

مانــایـــی

رضا امیر خانی از جمله نویسندگانی است که نه تنها نوشته هایش بلکه شخصیتش جذابیت های خاص خود را دارد ، جذابیت هایی که

به نظر اینجانب در این دوران  مدعی پروری منحصر به فرد ویا همان " مثل بقیه نبودن" خودمان است ، از همان هایست که به قول حافظ :

هم چو حافظ به رغم مدعیان

شعر رندانه گفتنم هوس است

در این پست بخش های گزیده از نظریات امیر خانی پیرامون هنر ، نویسندگی و ... را می خوانیم.

داخل پرانتز:( با وجود دست رد مکتوم رضا امیر خانی برای حضور در مستند شهرآباد و نقد های جدی که اینجانب به برخی از نوشته هایش

در نفحات نفت ، فضای سورئال و ایزوله شده ی پایانی ارمیا و لفظ بازی های کمی بیش از حدش در بی وتن دارم ، باز هم در جایگاه یک

نویسنده ، عالی است. )

+ شیوه آموزش آکادمیک برای تربیت نیروی متوسط است نه برای تربیت نیروی سرآمد ، فراموش نکنید که ادبیات عرصه ی آدم های

 متوسط نیست

+ غم نان اگر نباشد ، که همیشه هست ، نویسنده ای به سراغ آموزش داستان نویسی خواهد رفت که دوره ی خلاقیتش سپری شده

 باشد و گرفتار شهوت مریدبازی شده باشد. یعنی به جای مخاطب ، چشم به مرید داشته باشد.

+ به قول پیاژه هر آموزشی لذت یک کشف را از تو خواهد گرفت . بخوان که لذت ببری ، آن زمان حتما خواهی آموخت ،

آن زمان حتما کشف خواهی کرد.

+ نه کسی با خواندن رمان بی دین می شود، نه دین دار ، این هر دو کار آخوند است!

+ تحلیل بر آیات (68 و 69 سوره نحل):

مثل زنبور و نهج زیستن او در آین آیه ، مثل زندگی هنرمند است . هنرمند چاره ای ندارد مگر اینکه بر بلندای مسکن گزیند، جایی که بر

دیگران اشراف داشته باشد. هنرمند بایستی از همه ی میوه های مختلف عالم خلقت بهره ای بردارد تا از درونش شیرینی عسل مصفا

بجوشد و البته با این شرط که در راه پروردگارش خاشعانه سلوک کند ، آنگاه آن عسل مصفایی نه فقط شیرین که شفایی خواهد ساخت

برای همه ی مردم ....

+ مانایی حافظ ، مانایی سعدی ، مانایی هر هنرمند دیگری به هیچ عنوان با تکنیک هنری وی نسبتی ندارد ، مانایی به چیز دیگری باید متصل

 باشد . و یَبقی وَجه ربک ، ذُوالجلال و الاکرام

+ اگر به طلب مانایی هستی به حاقِ حقیقت ایمان یا کفر مومن باش ، مذبذب نباش

+ بروید به دنبال چارچوب فکری ، تکنیک فرع است ، بروید به دنبال شناخت حقیقت عالم معرفت به اسمای خداوند ، بقیه پوچ است. دو

روز هم ماندگارتان نمی کند. به ضرب و زورِ نقد و معرفی و مصاحبه ی برو بچه های پسرخاله ی مطبوعاتی هم ایضا. فقط دست گاه فکری

و حقیقی که شاید کشف کرده باشد ... مخاطب شاید نفهمد ، اما آگاه یا نیاگاه گرفتار دست گاه فکری آفریننده می شود.

در ادبیات فقط بایستی کار خوب تولید کرد ، حتا مونتاژ هم نه.

تو اگر یک کپی خوب بزنی از فلان سایت کامپیوتری و یا  فلان دست گاه مکانیکی ، همه ازت تعریف می کنند ، جایزه هم به ات می دهند .

 اما اگر در کمال خلاقیت شعری بگویی نزدیک به شعر حافظ ، اگر به ات نگویند دزد ، می گویند کارش خلاق نیست ، ابداع ندارد.آقا!

عالم هنر عرصه ی فردیت است . عرصه ی جاه طلبی است . تواضع در خلق ادبی بی معناست . بگویی من این بیت را نمی گویم که فلانی

 بگوید ، این بی معناست.اصلا مرامی هم در کارش نیست. این تفاوت علوم انسانی است با علوم تجربی . تفاوت مبنای فردیت با مبنای تکرار

تذکر : ( دوستانی که امیر خانی و نوشته هایش رامی شناسند می دانند که به شکل خودآگاه  برخی کلمات را به شکل خاصی می نویسد

کاری که اینجانب به شکل ناخودآگاه انجام می دهم (:  )

  • محمد محمدی نیاکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی