اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

چنین کسی نویسنده...(2)

بخش دوم از گزیده های کتاب "ساختار و مبانی ادبیات داستانی(1)" اثر استاد نادر ابراهیمی


+ تمام قلم زنانی که به قیل و قال و قشقرق به میدان آمدند،پس از مدتی ،بادکنک وار فروکش کرده اند،و جامعه ی اهل کتاب به وضوح

دریافته است که در درون ایشان،چیزی جز باد نبوده است.


+ دوستدار نو و زنده نوشتن، باید(خاص دیدن)(خاص شنیدن) و به طور کلی خاص به کار گرفتن حواس را بیاموزد و هرگز هم ترک آموختن

 و اعلام بس بودگی نکند.


+ نویسنده کارآموز کلاس های فلسفه نیست، و اگر هم باشد برای خوانندگان آثارش نیست،مخاطب پختگی و رسیدگی نویسنده را

می خواهدنه حضور او را در کلاس های ابتدایی درس فلسفه و گزارش او را در باب مشق هایی که نوشته


+ نویسنده تا دارای دیدگاه نسبتا مشخصی نباشد ،قادر نخواهد بود وارد معرکه ی تخریب و نوسازی جهان و دلگرم کردن همسنگران و

 همراهان خود نسبت به آینده این جهان باشد.


+ در هنر ترک خلوص و صداقت،خودکشی است.


+ وسیله بسیار ابتدایی و مقدماتی تشخیص این دو از یکدیگر((منظورآثارمتعهد و ناب با آثار سطحی ولی پرفروش)) هم این است که یکی،

ضمن خوانده شدن به تفکر و تعمق وا می دارد،تعالی می بخشد،رشد می دهد،بیدار می کند،برمی انگیزد،تکان می دهد،دردآشنا می سازد

 و به مبارزه و عدالتخواهی و غلبه بر فساد و چیره سازی انسانیت دعوت می کند و دیگری متوقف می کند،تسلیم می کند،به چرت می اندازد

،خمار می کند،بیکاره و خیالباف و کاهل می سازد و اسیر شهوت غالب، سطحی اندیشی غالب،خودگرایی غالب و فساد و استیصال و بیهودگی.


+ نویسنده پله می سازد یا نردبام تا خواننده اش را جابه جا کند، در مسیر تعالی.نویسنده در کنار مخاطبان خود قدم نمی زندتا هر آنچه

را که ایشان می بینند،نشان خود آن ها بدهد، این کار همان است که ما "شبه واقع گرایی" یا "واقع گرایی مبتذل"می نامیم و هیچ رابطه ای

 با هنر ندارد.از دردهای بیمار گفتن به معنای عین بیمار ناله کردن و زار زدن و به خود پیچیدن نیست.تقلید بیمار را در آوردن کار

عقب ماندگان است نه نویسندگان، نویسنده درد را به نوعی بیان می کند که این بیان با اعتراض به درد،اعتراض به درمان،برانگیختن

 دردمندان و بسیاری مسائل دیگر همراه باشد.

داخل پرانتز:(عاشق شو....)

  • محمد محمدی نیاکی

نظرات  (۴)

از قبلیه (زندگی عروسکی) خیلی فیلم تر بود و بهتر بود. توی قبلیه یه سری تصاویر از اینور و اونور بود و فقط یه عروسک خودت اضافه کرده بودی اما اینجا تصاویر زیادی رو خودت گرفته بودی و در واقع فیلم تره. میخواستی گذر زمان و اینکه هیچ کس به فکرش نیست رو نشون بدی بعضی از این تصاویر واقعا تاثیر گذار بود مثل حرکت مورچه روی برگ. میگن حضرت آدم در عالم ذر انسان رو به صورت مورچه دید که چسبیده به زمین و مشغول کار خودشه و توجهی به گذر زمان نداره مثل همون مورچه ای که نشون داده بودی. کلیت خوب بود اما به جزییات زیاد دقت نکردی مثلا در نشون دادن ساعت ها برات مهم نبود که ساعت ها چند باشن فقط اینکه دومی بیشتر از اولی باشه و سومی بیشتر از دومی باشه برات مهم بود در صورتیکه می تونستی از اونا استفاده دیگه ای هم بکنی و مثلا حرکت دوچرخه تو حیاط خونه یه کم تو ذوق میزد  اگه بیرون و تو خیابون بود بهتر بود 
پاسخ:
سلام
تشکر به خاطر نگاه و نظرتون
چندتا نکته که با خوندن نظرتون به ذهنم رسید:
1- راجع به حضرت آدم چنین اطلاعی نداشتم و از شما یاد گرفتم
2- راجع به ساعت ، میدونم منظورتون چیه ولی از ریشه به این مورد در فیلم و فیلم سازی به دلایلی مشخص اعتقادی ندارم به همین دلیل نشون دادن ساعت ها برام مهم نبود
3- من هم با نظر شما در مورد دوچرخه و خیابون موافقم و ابتدا هم قرار بر همین بود ولی متاسفانه ..................... نشد.
باز هم تشکر

(اول من قاس ابلیس) البته که به قول شما بعد از عطف 2 ،زمان گره گشاییه و این موضوع بین مستند و داستانی مشترکه اما بنده بحثم سر نوع گفتنشه در مستند باید فوکوس! و مستقیم گفته بشه که در فیلم(چیزهایی هست) و فیلم (جز صحیح!!) اینگونه ست اما در (زندگی عروسکی) تغزلی تر و غمازانه تر است و مخاطب را بیشتر درگیر می کند. راحع به تصاویری که در سه ضلع هم هست یه بحثی دارم اگه دقیقا تصاویر ضلع اول و دوم و سوم یکی بود فکر کنم کار منظم تر و شسته رفته تر میشد (البته بعضی از این تصاویر هست و بعضی نه) مثلا در اول فیلم ما  دوچرخه ساکن، دو پای ساکن، ترازوی ساکن رو داریم و در جزهای دوم و سوم هم متحرکشون رو داریم. اما مثلا در جز دوم حرکت مورچه روی برگ، حرکت اتومبیل ها، مونتاژ کزدن رادیوها رو داریم که در جز اول ساکنشون رو ندارم که اگه می داشتیم کار منظم تر و شسته رفته تر می بود.
خداوند به دوربین شما انشالله نور عطا کنه! یا علی 
پاسخ:
چند مورد دیگر هم هست که در هر سه ضلع وجود داره
لامپ(خاموش و روشن)/ضبط صوت/کبریت(خاموش،روشن،نیمه سوخته)
همرن برقی/برف پاک کن ماشین/ساعت
فقط سه مورد هست که در هر سه ضلع نیست
1-جاده و ماشین ها و عابران 2- مورچه 3- خط تولید کارخانه
برای توضیح مختصر پیرامون این سه مورد و جایگاهش
 این سه مورد جایگاه صفت را دارا می باشند.
در وصف تصویری عیق تر از حرکت و جنبش آمده اند.

سلام طبق معمول بعد از چندین بار دیدن با فاصله زمانی نظر میدم.
راستش کلا نسبت به زندگی عروسکی در دفعه اول دیدن، منو کمتر درگیر کرد و در دفعه اول دیدن به اندازه یک تلنگر راجع به گذر زمان تاثیر گرفتم و احساس می کنم معمولا مخاطب های دیگه هم تو همین سطح درگیری بمونن میدونی چرا؟ چون فکر می کنم کار، یک پیام Bold شده داره و درکنار این پیام  بولد مخاطب دیگه به ظرایف نمیرسه و با همون پیامه قانع میشه. اینکه گفتی یه چیزی بین قدرمطلق و زندگی عروسکیه منم حس کردم اما مشکل اینه که با گفتن جمله زمان در گذره دست فیلمساز یه جورایی رو میشه، برا همین همونجور که گفتم مخاطب دیگه آنچنان درگیر نمیشه که فکر کنه، چون حس میکنه کارو کامل گرفته فکر کنم بهتر بود نریشن یه کم بیشتر روش پرداخت می شد و کمی قصه ای تر می بود بهتر بود البته مشکلی با مقدار کم زمان نریشن ندارما که البته این جز نقطه قوت کاره بلکه حرفم برمیگرده به رو گفتن مقوله گذر زمان.
ایده اولیه مثل همیشه هنرمندانه ست الحمدلله-موسیقی انتخاب شده بسیار به مفهوم حرکت زمان و سکون زمان میخوره- 
پایان بندی آنچنان در اوج نیست باید کمی اوجش بیشتر باشه و نمی فهمم امیدوارم زمان هم از من بگذره برای چی اومده و چه ربطی به کلیت کار داره در کل بعد از بیهوده نیست و زندگی عروسکی مقام سوم رو از نظر حقیر به عنوان یک مخاطب فرا عام! کسب میکنه
طبق معمول حرف بیشتر از اینا دارم ولی در این مقال و مجال نمی گنجه البته هنوز نرفتم احتمالا 4 شنبه میرم اگه سعادت داشتیم ببینیم شما رو البته فردا نمیشه احتمالا 3 شنبه یا علی مدد فعلا
پاسخ:
سلام
خوب خدا رو شکر
یارغار:با گفتن جمله زمان در گذره دست فیلمساز یه جورایی رو میشه
رفیق یار غار:کی گفته نباید دست فیلم ساز رو بشه؟؟؟
رفیق یارغار:اگه این دست در یک فیلم 4:15   در 3:32    رو بشه به این معنیه که مشکل فیلمه!!!!
باز هم رفیق یار غار: اصولا زمان بین نقطه عطف 2 تا پایان فیلم مرحله گره گشایی نام دارد که منطق اصلی فیلم در این بخش مطرح می شود
در فیلم بیهوده نیست ..... (تا گم نشوی چیزی در تو پیدا نمی شود)
در زندگی عروسکی(عروسک ها زباله شدند و بازیافتشان عروسک ساز ها را خوشحال کرد زیرا آن ها عروسک هایی جدید می خواهند)
قدر مطلق:(خواهرم حجاب تو قدر مطلق توست)
مستند چیزهایی هست ...( مجموعه ای از صحبت های رهبری)



با سپاس
سخنان جناب عباسی یسیار مبتلا به و راهگشا بود!!:)
لطفا نیاز مخاطب رو در نظر بگیرید و از این کارها بیشتر بفرمایید:-)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی