اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

اینجا مرکزِ دنیایِ من است...

در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید آنجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است."امام خامنه ای"

شما هم فرار کنید!


مى گویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! اگر شما هم مى‏ دانید که در اینجا جایتان نیست، شما هم

 فرار کنید! راه باز است. مملکت ما آدم مى‏ خواهد؛ نه مغزهایى که مى روند در پناه انگلستان و در پناه امریکا.

مى‏ گویید مغزها فرار مى‏ کنند، این مغزهاى پوسیده بگذار فرار کنند. این مغزهایى که براى اجانب کار کردند، این مغزهایى که جزء

 سازمان امنیت بودند، بگذار فرار کنند. شما براى آنها خیلى افسرده نباشید. این مغزها باید فرار کنند. البته الآن مى‏ بینند این مغزها

مى بینند که نمى‏ توانند در اینجا آن استفاده هایى که مى کردند استفاده کنند، حالا از اینجا فرار مى‏ کنند دنبال همان معانى که

دلشان مى ‏خواهد مى‏ روند. مگر هر مغزى که علم- به قول شما- در آن بود این مغز شریف است؟

این مغزهایى که به امریکا فرار کردند، براى اینکه بروند آنجا پولهایى که در اینجا جمع کرده اند خرج بکنند، ما براى اینها باید اظهار

تأسف بکنیم؟ فکرهایتان را عوض کنید! افکارى که پنجاه سال در مغزهاى شما جمع شده است، و اصلًا تشخیص نمى ‏توانید بدهید

به واسطه آن افکار مابین صحیح و غیرصحیح را. عوض کنید خودتان را.

این مغزهایى که بچه‏ هاى ما را سى سال، چهل سال، به تباهى کشیدند بگذار فرار کنند، یک مغزهاى صحیح بیایند روى کار. حالا

 که مى خواهند تصفیه کنند، و اشخاص خیرمند مى‏ خواهند تصفیه بکنند، شما نشسته اید غصه مى‏ خورید که چرا تصفیه مى‏ کنند!

غصه مى ‏خورید که چرا اعدام مى ‏کنند. کى ها را اعدام کردند؟ بعد هم مى ‏گویند که یک بچه دوازده ساله را اعدام کرده‏ اند! خوب،

 این را آنهایى که با ما مخالف‏ اند مى‏ گویند. آن مخالفین مى‏ گویند من هم امر کرده ام که پستان زنها را بِبُرَّند!

اى مغزهاى پوسیده! اى انسانهاى از بین رفته! بیدار بشوید یک قدرى. چرا این طور بحث مى‏ کنید؟ چرا اسلام را تخطئه مى کنید؟

 چه شده شما را که اسلام را تخطئه مى ‏کنید؟

جوانهاى ما بیدار بشوید! اى جوانهاى برومند ما، اى خواهران ما، اى برادران ما، بیدار بشوید! اى شمایى که با دست شما نهضت به اینجا

رسیده، و این آقایان که حالا اشکال مى‏ کنند، در کنار نشسته بودند و یا کمک نمى‏ کردند و یا بى‏ تفاوت بودند و حالا آمده‏ اند

 در میدان، اى جوانهایى که در مقابل توپ و تانک رفتید، اى خواهرهایى که جوانهاى خودتان را از دست دادید و خودتان هم در بین

 مردم تظاهر کردید و اللَّه اکبر گفتید! حفظ کنید خودتان را. نهضت خودتان را حفظ کنید. ننشینید دیگران براى شما کار بکنند. اینها براى

شما کار نمى‏ کنند. همان طور که اجانب کار نمى‏ کنند، اینها هم کار نمى کنند.

باید ادارات تصفیه بشود. باید فرهنگ تصفیه بشود. باید دانشگاهها تصفیه بشود. باید به دست اشخاصى بیفتد که پیوندش با رضا خان

پهلوى و با محمدرضا خان پهلوى در سالهاى طولانى نبوده. اینهایى که با آنها پیوند دارند نمى ‏توانند مملکت ما را اداره کنند، اینها باید

 تصفیه بشوند، دولت باید تصفیه کند اینها را. اتکال به قدرت خودتان بکنید... مملکت مال شما است. این مغزها فرار مى کنند، و

 مملکت مال شماست. اینها ارزها را برداشتند و فرار کردند، و حالا هم دارند یکى یکى فرار مى‏ کنند، مى ‏بینند دیگر اینجا جاى دزدى نیست.

مملکت مال خود شماست؛ مال جوانهاى ماست. مملکت مال این زاغه نشینان اطراف تهران است که من خدا مى‏ داند براى اینها غصه

 مى‏ خورم و براى اینها تا حالا فکرى نشده. مملکت مال اینهاست. نهضت را اینها پیش برده‏ اند.

آن طبقه بالا به ما کارى نداشتند. حالا هم کارشکنى مى‏ کنند و همه چیز مى‏ خواهند، مى گویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند.

 جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهاى علمى نبودند این مغزها، مغزهاى خیانتکار بودند، و الّا کسى از مملکت خودش فرار مى‏ کند به

 امریکا؟! از مملکت خودش فرار مى ‏کند به انگلستان و زیرِ سایه انگلستان مى‏ خواهد زندگى بکند؟ پیوند مى‏ کند با بختیار و امثال بختیار

که مملکت ما را به تباهى کشیدند؟

این مغزها بگذار فرار بکنند، بهتر که فرار مى‏ کنند! غصه نخورید براى اینها، براى اینها که کشته شده‏ اند غصه نخورید این قدرها.

برادرها! خودتان بیدار باشید که این مغزهایى که دارند فرار مى‏ کنند این مغزهاست که شما را به تباهى کشیده ‏اند. این مغزهایى

 است که نگذاشتند جوانهاى ما تحصیل کامل بکنند. اینها باید هم بروند؛ باید هم فرار کنند؛ دیگر جاى زندگى براى آنها نیست. براى اینکه

 ملت بیدار است. یک ملت بیدار نمى‏ گذارد که شما هر کدامتان هر کارى مى خواهید بکنید.

خودتان همان طورى که مى‏ گویید [باشید] الحمدللَّه الآن یک تحولى حاصل شده است که همه طبقات، مهندسش مى‏ آید کار مى‏ کند؛

دکترش مى آید کار مى‏ کند. اینهایى که حالا مغزهاى انسانى دارند. اینها که مغزهایى ندارند که فرار کنند.

آقا! مغزهایى فرار مى کنند، ما هم یک مغزهایى داریم که با اینکه مغز علمى هستند دارند به مردم کمک‏ مى‏ کنند؛ دارند مى ‏روند

دِرو مى کنند. این مغزها را ما مى‏ خواهیم؛ نه آن مغزهایى که حالا که برایشان تَعُّیش حاصل نیست فرار کنند. چرا به خود نمى ‏آیند اینها؟

چرا اینها نمى فهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟ ما این مغزهایى را مى‏ خواهیم که در عین حالى که دکتر است، در عین

 حالى که مهندس است، مى‏ رود در جهاد سازندگى و جهاد سازندگى را راه مى‏ اندازد. ما این مغزها را مى ‏خواهیم که از امریکا پا مى‏ شود

 مى آید اینجا مى‏ گوید من آمده ام براى کمک؛ نه پا بشود فرار کند از اینجا!


امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد ١٠، صص ٨٥-٨١، بیانات در دیدار با گروه امداد تهران.

  • محمد محمدی نیاکی

صحیفه امام

فرار مغزها

امام خمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی